اتفاقات نشست ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل

اندیشه قصرشیرین : «محمد نجفی» فرماندار قصرشیرین درآیین افتتاح این میدان میوه و تره بار در رابطه با ایجاد این مکان افزود : این میدان با همکاری شهرداری و جهاد کشاورزی و اتاق اصناف در چندین غرفه در راستای تامین مایحتاج مورد نیاز مردم و حذف واسطه ها و کاهش بار تافیکی و مهار قیمت میوه و تره بار و همچنین دسترسی مناسب و مطلوب مردم به کالاهای مورد نیاز و اقلام مصرفی راه اندازی شد. این میدان با همکاری شهرداری و جهاد کشاورزی و اتاق اصناف در چندین غرفه در راستای تامین مایحتاج مورد نیاز مردم و حذف واسطه ها و کاهش بار تافیکی و مهار قیمت میوه و تره بار و همچنین دسترسی مناسب و مطلوب مردم به کالاهای مورد نیاز و اقلام مصرفی راه اندازی شد.وی اظهار کرد : در این مکان قرار است اقلام مورد نیاز مردم و کالاهای اساسی مانند گوشت گرم ، گوشت مرغ ، میوه و سایر موارد مصرفی با قیمت مصوب توزیع شود ادامه مطلب اتفاقات نشست ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل...

اندیشه قصرشیرین : مشاور استاندار کرمانشاه : بر اساس مذاکره و توافق صورت گرفته با مقامات اقلیم کردستان عراق ، فعالیت کولبری در بازارچه شیخ صله از ٢۶ دی ماه دوباره آغاز شد. متاسفانه فعالیت کوله بری در بازارچه شیخ صله به علت برخی ناهماهنگی ها در دو طرف مرز، توسط طرف عراقی متوقف شده بود. با دستور استاندار محترم کرمانشاه طی این مدت با سفر به اقلیم کردستان و دیدار با مسئولین مختلف و همچنین جلساتی با فرماندار ثلاث باباجانی ، مدیران پایانه ، گمرک و مدیران بازارچه‌ها، نیروهای نظامی و انتظامی و دیگر عوامل، پیگیری‌های مداوم ، رایزنی‌های مستمر و نشست‌های دوطرفه متعددی برای رفع این مشکلات و موانع موجود، صورت گرفت. خوشبختانه دو طرف نهایتا در قالب یک قرارداد ٧ بندی برای برقراری دوباره کولبری در بازارچه شیخ صله به توافق رسیدند. بر اساس توافق صورت گرفته با مقامات اقلیم کردستان عراق، فعالیت کولبری شیخ صله از ٢۶ دی ماه دوباره آغازکرد. ادامه مطلب اتفاقات نشست ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل...

‍ اندیشه قصرشیرین : سخنی با برخی کشاورزان هم دیاری /در کتابی از علی اشرف درویشیان نویسنده کرمانشاهی خوانده بودم که عمو الفت گوسفندی را برای پروار خریده بود، هر روز به گوسفند آب و دانه و علف می داد. گوسفند با عمو الفت خیلی دوست شده بود و هر موقع عمو را می دید به سمت او می دوید و منتظر دانه وعلف ومحبتش بود. تا اینکه گوسفند بزرگ شد، روزی عمو الفت صورتش را با روبندی می پوشد و عینک دودی زده و با سکوت تمام به گوسفند نزدیک شده با اندوه، سرش را می برّد. از او می پرسند چرا صورتت را پوشاندی وحرف هم نزدی؟ الفت می گوید این زبان بسته ، مرا می شناخت ، از دستم علف خورده بود ، صدایم را تشخیص می داد و از من انتظار محبت داشت ، نه چاقو! دلم نمی خواست بداند که دوستش او را می کُشد! پس برای همین این کار را کردم. حالا سخن من با برخی کشاورزان این است: شما سالها با درختان بلوط زندگی کرده اید ، به شما سایه های شان را بخشیده اند! به شما شاخه های شان را داده اند! گرما بخش خانه هایتان بوده اند. خستگی ظهرهای تابستان را در سایه شان از تن زدوده اید. اگر به بهانه افزایش زمین های کشاورزی تان تصمیم گرفتید ، از درختان بلوط که سالهاست شما را می شناسند؛ ببرّید ، لطفا صورت خود را بپوشانید و در سکوت این کار را انجام دهید. ما مردمان کُرد ، اگر چه گاه دست مان از مال دنیا خالی بوده است ، اما در هیچ شرایطی مردانگی خود را از دست نداده ایم. برای افزایش ناچیز سطح زمین کشاورزی مان دوستان و برادران دیرین و سرسبز مظلوم را از بین نبریم و اگر این کار را کردیم بگذار صورتمان پوشیده باشد. یادمان باشد، درختان بلوط ما را به اسم و نام ونشان و البته مردانگی می شناسند. لطفا این مطلب را نشر دهید و اگر کسانی را سراغ دارید و فکر می کنید اتفاقات نشست ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل...